
این طبیعی است که احساس بهم ریختگی و سردرگمی کنید. به هر حال ما در آشفتگی هستیم. مشکل ما این است که بیش از حد آگاه هستیم، تعاملات اجتماعی داریم، در گفتگوها شرکت میکنیم و نمیدانیم چطور افکار و احساساتمان را در مواجه با جهان خارج و جهان درون خودمان متلاشی نکنیم. در یکی از ملال انگیزترین روزهایم یوتیوب را باز کردم و دیدم یک عارف هندی به نام سادگورو در یک ویدیو در مورد تغییر درونی صحبت میکند و به شدت به او علاقه مند شدم. افکارش به قدری منطقی و در عین حال ساده است که با هر فرهنگی و برای هر سنی تناسب دارد. حالا من هر شب قبل از خواب به صحبتهای او گوش میکنم و میخواهم اعتراف کنم در این که روزم را چطور به پایان میرسانم و به رختخواب میروم، تأثیر شگرفی دارند.
به این ترتیب تصمیم گرفتم این پنج درس او را که هر انسانی باید بداند با شما به اشتراک بگذارم.
عزم تغییر درونی کلید اصلی است
به عنوان یک جوان امروزی در آرزوی یک انقلاب هستیم. دوست داریم جهان تغییر کند و بهتر شود اما از هر کسی جز خومان توقع آن تغییر را داریم. سادگورو میگوید: وقتی به خودتان میگویید «من میخوام تو رو تغییر بدم» این شروع یک انقلاب نیست. اما وقتی میگویید «من حریصانه به دنبال تغییر هستم» میتواند شروع یک انقلاب باشد. و همین حالا به جای بعدا باید مکث کنیم و از خودمان بپرسیم «امروز دوست دارم چه صفتی را در خودم تغییر دهم؟» وقتی برای یک تغییر درون خود تلاش میکنید شما شایسته توجه به خودتان هستید. عاشق خودتان باشید. روی خودتان تمرکز کنید و طوری شروع به تغییر کنید که به بهترین نسخه خودتان تبدیل شوید.
خودتان را یک بار خاموش و روشن کنید
وقتی کامپیوترتان به هر دلیلی مثل همیشه کار نمیکند، آن را خاموش و روشن میکنید به این امید که مشکلی که با آن مواجه شده بودید برطرف شده باشد و دوباره مثل قبل کار کند. ما هم یک چنین انتخابی داریم. وقتی انگیزهمان را از دست میدهیم و مثل قبل کار نمیکنیم میتوانیم خودمان را خاموش کنیم و به اندازه کافی به خودمان انگیزه بدهیم و بعد با انرژی شروع به کار کنیم.
سادگورو میگوید : «ما انسانها روی سه سطح مختلف زندگی میکنیم؛ حافظه، تجربیات اکنون و تخلیات» اولین فکری که به ذهنم رسید این بود که آنها چطور دو به دو منحصربفرد هستند؟ اگر شما یک فرد عملگرا هستید شما هم مثل من فکر میکنید. به هر حال وقتی که به ادامه صحبتهایش گوش دادم، او توضیح داد که چطور در غنای حافظهمان، جوهر تجربیاتِ حال و تجسم فردایی بهتر زندگی میکنیم.
ما اغلب اینها را با هم اشتباه میگیریم چون از عدم نظم ذهنی رنج میبریم. ما نمیدانیم چطور از سه قوه ذهنی اصلی که داریم استفاده کنیم. بنابراین اغلب تمایل داریم آنها را با هم مخلوط کنیم. همین باعث رنج ما میشود.
اگر از قوای ذهنی درونی خودتان رنج میبرید چطور میتوانید توقع انگیزه خارجی داشته باشید؟ وقتی میخواهید به خوده خاموشتان دوباره انگیزه دهید، کمی از زندگی اجتماعی خود خارج شوید و چشمانتان را ببندید. یاد بگیرید چطور خودتان را بشناسید: چه کسی بودید؟ اکنون که هستید و آینده تان چطور میتواند باشد؟ ده دقیقه تمرکز در هر روز مسیری طولانی را برایتان روشن میکند.
سادگورو
تعادل بین کار و زندگی فراموش نشود
وقتی نزدیک سن 23-25 میشوید کم کم با تعادل بین کار و زندگی شخصی آشنا میشوید و سعی میکنید مرزها را بشناسید. اما به تدریج در کار کردن افراط میکنید، در ساعتهای متغیر به صورت نامنظم کار میکنید و گاهی از زندگی شخصیتان غافل میشوید.
اگر چه بیشتر شرکتها امروزه در ابتدا تضمین میکنند که تعادل بین کار و زندگی برقرار خواهد بود اما بسیاری از افراد احساس میکنند که بین زندگی شخصی و کارشان تعادل وجود ندارد. من هم همینطور. سادگورو مخالف است. میگوید چرا آرزوی تعادل دارید در حالی که خودتان میتوانید آن را پیدا کنید؟ اگر بدانید چطور به ذهنتان نظم دهید به تعادل دست پیدا کردهاید.
سعی کنید در هر ساعتی از روز حتی وقتی سرکار هستید زمانی را به استراحت و تجدید قوا اختصاص دهید. با اطرافیان ارتباط برقرار کنید و در مورد وقایع روز صحبت کنید. سعی کنید در زمان استراحت در مورد مسائل کاری صحبت نکنید. تا اینجا نصف راه را طی کردید.
پول نباید هدف نهایی باشد
ما سخت کار میکنیم، جاه طلب و سختکوش هستیم، پس با این سه فاکتور کلیدی یک انگیزه و نیرو محرکهی غیر قابل اجتناب برای درآمد داشتن میآید. در رقابت برای برنده شدن، ما وقتی به این فکر میکنیم که هدف نهایی پول است یا ارتقای شغلی و شخصی، تمرکزمان را از دست میدهیم. آیا کار فعلی شما همان است که عاشقش بودید؟ از این که هر روز سرکار میروید لذت میبرید؟ پس دارید یک ارزش خلق میکنید. به رشد کردن ادامه دهید، با یاد گرفتن، در کار خود خلاقیت به خرج دهید و مطمئن باشید اینها پول را به همراه خواهند آورد. مانترا[1] را به یاد آورید: ما برای لذت زندگی میکنیم نه هیچ چیز دیگر.
نباید پول هدف نهایی شما باشد. پول تنها یک دستاورد از موفقیت شماست.
سادگورو
زندگی کن، صرفا زنده بودن مهم نیست
چه چیزی برایتان ارزشمند است؟ برای چه زندگی میکنید؟ تا وقتی نمیدانید چه چیزی خوشحالتان میکند تا همیشه در بیهدف در تکاپو هستید. همانطور که سادگورو اشاره میکند بهتر است کاری متفاوت از قبل انجام دهید چون میخواهید یک زندگی فراتر از اکنون بسازید.زندگیتان همیشه همان کارهای روتین روزانه نباشد. اگر یک زندگی متفاوت میخواهید؛ کاری متفاوت انجام دهید. این است که شما را شاد نگه میدارد.
این درسها شاید برای پیادهسازی سخت به نظر برسد ، اما وقتی یک تلاش خودآگاه برای زندگی مثبت و هدف داشتن معجزه میکند. به روش خودتان تمرین کنید و سعی کنید هر روز نسبت به روز قبل کمی بهتر زندگی کنید.
[1] -mantra:مانترا کلمه ای سانسکریت به معنای رها شدن است و به مجموعه ای از کلمات گفته میشود که با آهنگ خاصی به دفعات تکرار میشوند.
منبع: The Mindfulword
حالم خوب شد:) سپاس