تجربهی شرایط دشوار و ناخوشایند یک امر بدیهی و اجتنابناپذیر برای تمام انسانهاست اما برخورد افراد با چنین شرایطی متفاوته و در بیشتر مواقع برخورد ما باعث پیچیدهتر شدن شرایط زندگی میشه. روشهای ذهنآگاهانه برای سردرگم نشدن در کلاف پیچیدهی زندگی امروزی میتونه خیلی موثر و راهگشا باشه. در ادامه چهار مرحلهی تحلیلی (مخفف: ت.ا.ب.ش) برای استفاده از ذهنآگاهی در شرایط سخت زندگی خواهید خوند. این مراحل به اختصار عبارتند از:
ت: تشخیص چیزی که در حال اتفاق افتادن است
ا: اجازه دادن به زندگی تا به همان صورت که هست باشد
ب: بررسی تجربهی درونی
ش: شناسایی
1- تشخیص چیزی که در حال اتفاق افتادن است
چند لحظه رو اختصاص به تشخیص این موضوع دهید که یک احساس قدرتمند وجود داره و به آرامی توجه خودتون رو معطوف کنید به درون و چیزی که در حال تجربهاش هستید؛ با حالتی گشوده و به دور از هر گونه قضاوتی.
به صورت مستقیم به حالاتی که در ذهن و بدنتان تجربه میکنید متصل شوید: عواطف، افکار و احساساتی که دارید.
اینکه به صورت ذهنی یک عنوان و اسم برای حالت خودتون پیدا کنید بسیار تاثیرگذار خواهد بود، برای مثال: «من احساس استرس میکنم» «من احساس خستگی میکنم». تشخیص احساسی که دارید باعث گشایش فضای درونیتان میشود و رابطهای کامل با خودتان و در واقع لحظهی حال برقرار میکنید.
2- اجازه دادن به زندگی تا به همان صورت که هست باشد
اجازه دادن به زندگی تا به همان صورتی که هست باشد، یعنی پذیرش و قبول واقعیت لحظهی حال خودتان. اجازه دادن به این معنا نیست که ما مجبوریم شرایط رو دوست داشته باشیم و بیخود و بیجهت راضی باشیم. بلکه هدف ما تسکین (یا رفع) مقاومت روانیمان است نسبت به آنچه اتفاق میافتد.
اهمیت بیش از حد این مرحله به این خاطر است که ما معمولا به صورت ناخودآگاه احساسات ناخوشایند خودمان را سرکوب و مخفی میکنیم و یا نادیده میگیریم. وقتی با این روشها مشغول درگیری درونی میشویم، به صورت ناخواسته غم و رنج بیشتری پدید خواهد آمد.
در این درگیری ناخودآگاه همچنین در زنجیرهی دایرهوار افکار و احساساتمان گیر میکنیم. بنابراین بیشتر ترجیح میدهیم تا عکسالعمل نشان دهیم به جای اینکه قادر باشیم تا یک واکنش آگاهانه رو انتخاب کنیم.
با اجازه دادن، ما قادر خواهیم بود تا یک «بله»ی درونی به تجربهی این لحظهی خودمان داشته باشیم. بعد از این ممکن است متوجه یک احساس تسکین فوری و آرامش احساسی درون خودتان شوید.
3- بررسی تجربهی درونی
خب حالا که این احساس ناخوشایند رو تشخیص دادید و به اون اجازهی بروز دادید بدون اینکه ازش جلوگیری کنید، میتونید اون رو بیشتر مورد بررسی قرار دهید. البته ممکنه همیشه نیازی به این مرحله نداشته باشید و دو مرحلهی قبلی کفایت کنند.
با این حال برای بررسی کردن، میتونید به صورت ذهنی سوالاتی از این قبیل بپرسید: «چرا من چنین احساسی رو تجربه میکنم؟» «آیا اتفاقات بخصوصی در پشت این احساس بوده که از اون اتفاقات تاثیر گرفته؟» «آیا دلایلی فیزیولوژیکی وجود داره (مثل عدم خواب و استراحت کافی) که روی این احساس تاثیر داشتند؟» «در این لحظه من واقعا به چه چیزی نیاز دارم؟» «آیا کارهایی وجود داره که با انجامشون در این شرایط سخت باعث پرورش و یا محافظت از خودم(یا دیگران) بشم؟»
این سوالات به ما کمک خواهد کرد تا رابطهای هوشمندانهتر با احساسات و افکارمان داشته باشیم. به علاوه با طی کردن فرآیند بررسی میتونیم واکنش آگاهانهای برای پرورش یک زندگی با معنا داشته باشیم. بررسی تجربیات درونی همچنین ممکن است باعث حل و برطرف شدن احساسات ناخوشایند به مرور زمان شود (اگرچه هدف در واقع این نیست)
4- شناسایی
مرحلهی چهارم این روش به ما میگوید که توجهمان را به این معطوف کنیم که ما نه ذهن هستیم و نه احساسات. شما یک آگاهی هستید که در لایههای عمیقتر هر فکر، احساس و درک قرار دارد.
شناسایی به این معناست که هویت شخصی شما با ذهن و احساس شما تعریف نمیشود. به همین دلیل حسی از آزادی و راحتی به سراغمان خواهد آمد. به معنایی دیگر باعث میشه در میان اتفاقات زندگی احساس آرامش کنیم. فرقی نمیکنه که طوفانهای احساسی زندگی چقدر دردناک و شدید باشه، نباید فراموش کنیم که همیشه قسمتی از درون ما، آرام، ساکت و دستنخورده است.
قسمت پایانی
شما میتونید هر زمان که استرس و سردرگمی به سراغتان آمد از روشهای بالا استفاده کنید. این روشهای قدرتمند راهی برای بازگشت به خانه است، مخصوصا در مواقعی که با چالشهای سخت روبرو میشویم.
شما چه نظری در مورد روش (ت.ا.ب.ش) دارید؟ در قسمت نظرات، دیدگاهتون رو با ما در میان بذارید و از تجربیات شخصیتون بنویسید.
در پایان: اگه از این مقاله خوشتون اومده، میتونید از طریق دکمههای زیر در تلگرام، واتساپ و ایمیل مقاله رو با دوستانتون به اشتراک بگذارید.
نظر خودتون رو بنویسید